پسر گلم سلام
چهارشنبه يكم تير هزاروسيصدونود ساعت 9صبح بعد از 21هفته انتظار آقاي دكتر گفت كه تو پسري چهارشنبه من و بابايي و خاله نيلو با هم رفتيم سونوگرافي ولي دكتر اون دو تا رو راه نداد وقتي دكتر كارشو شروع كرد همش نگران بودم با اينكه خيلي دلم مي خواست زودتر بفهمم دختري يا پسر اون موقع فقط دوست داشتم بشنوم كه سالمي. تا دكتر يه ذره اخم ميكرد يا صورتش تو هم مي رفت دلم يهو مي ريخت ولي بالاخره بعد از نيم ساعت گفت كه آقا پسرت سالمِ و همه چيزش خوبه. با شنيدن آقا پسرت همه نگرانيهام يادم رفت آخه هميشه تورو نيني صدا ميزدم حالا من ...
نویسنده :
فریبا
11:47