بدون عنوان
عششششششقم سلام
میدونم خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم ولی چیکار کنم مامانی. آخه تو وروجک خیلی وقتمو گرفتی. الانم که دارم مینویسم تو خواب ناز بعدازظهری. هر روز من ساعت 4 میام خونه تورو از مادرجون میگیرم بعد میایم خونمون با هم بازی میکنیم تا ساعت 5 که خوابت میگیره و تا 7 عصر میخوابی . منم تو این دو ساعت با همه خستگی به کارای خونه میرسم .
خیلی دلم میخواد هرروز از شیرین کاریهات بنویسم. از قهقه زدنات . از غر زدنات. از لجبازیهات که خودت سفت میکنی و سرتو میدی عقب مخصوصاً وقتی میخوام لباستو عوض کنم . از موقعی بنویسم که وقتی پدرجونو میبینی خودتو لوس میکنی و میزنی زیر گربه تا بغلت کنه. از وقتهایی که صدای اهنگ میشنوی میخوای دست بزنی ولی دستات بهم نمیخورن و از بغل هم رد میشن . از موقعی که دهنتو تا اخر باز میکنی و میچسبونی به صورت ادم تا مثلا بوس کنی. از موقعی که ماشین کوچولوتو دستت میگیری و یه ربع با چرخاش ور میری . راستی گلم این عکس اولین اسباب بازی که نمیدونم چه جوری به این روز دراوردی
راستیییییی یادم رفت بنویسم که دندونای قشنگت شده دوتا. دوتا مروارید خوشگل که وقتی میخندی میخوام درسته قورتت بدم.
اینم چندتا عکس 8 و 9ماهگی
رادوین تو ماشین
رادوین در کن سولقون
رادوین وقتی هرچی صداش میکنی تحویلت نمیگیره
رادوین درحال انجام پروژه فضولی