God's beautiful gift

بدون عنوان

1390/2/26 13:40
نویسنده : فریبا
280 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی جون

دیروز رفتم سونوگرافی با خاله نرگس و مامان‌بزرگ اول قرار بود بابائی بیاد ولی بعد فکر کردم که دفعه

 بعدی بیاد بهتره تا اون موقع حتماً تو حرکت می کنی اونوقت بیشتر خوشش میاد.

ولی وقتی عکس سونوتو  نشونش دادم کلی ذوق کرد. نمی دونم اگه خودش اونجا بود چیکار میكرد من و

نرگس كه تا دكتر تو رو توي مانيتور نشون داد يه جيغ بلند كشيديم نمي دوني چقدر ناز بودي به قول خاله

انگار كه لب ساحل خوابيدي راحت و آسوده.

امروز 14 هفته و 2روزه كه مهمون دل مني  الان شدي 10سانتيمتر از اين هفته ديگه صداي منو ميشنوي

هر روز كه ميرم خونه هم برات قرآن ميخونم هم كتاب داستان. حتماً خوشت مياد، مگه نه؟

تازشم برات كلي لباساي خوشگل خريدم لبخند 

كوچولوي قشنگم مرسي كه منو اذيت نمي كني . دوست دارم . مواظب خودت باش ماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله نرگس
27 اردیبهشت 90 12:57
راست میگه مامانی
من گفتم :" معلومه مثل خودت و رسول تنبله"

اما غصه نخوریا خاله، من از بچه های تنبل و آروم خوشم میاد
دلم لک زده بغلت کنم
راستی یادت نره مامانی که اون لباسا رو می خرید منم باهاش بودم
دوسم داشته باش


خاله کوچک
27 اردیبهشت 90 20:30
سلام اجی جونم....خوبی؟ حال خواهر زادم چطوره؟
چقدر گفتم بذارین شب برید تا منم بیام سونوگرافی
واسه اولین بار به نرگس حسودیم شد....
دفه بعدی منم ببرید دیگه میخوام بیام ببینمش...
الهی خاله فداش بشه....صدای منو که هنوز نمیشنوه بهش بگو خاله نیلوفر خیلی خیلی دوسش داره....